کد مطلب:62561 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:173
گرایش درونی انسان نسبت به انجام دادن كار با كیفیت و كمیت بالا و بدون اسراف منابع. آنچه در تعریف یاد شده و نیز تعاریف دیگر مقروض گرفته شده ریشه دار بودن این گرایش درونی در وجدان است؛یعنی وجدان سرچشمه و منشأ چنین احساسی در انسان هاست. در بررسی این عامل، بیان نكات ذیل ضروری است: الف ) وجدان چیزی جز عقل نیست. ب ) ارزش های پذیرفته شده از سوی فرد، پشتوانه عقل یا وجدان اوست، كه بر اثر از دست دادن آن ها، تأثر و اندوه درونی پدید می آید. بر این اساس، نباید از نقش مهم و كلیدی ارزش ها در جهت دهی به عقل یا وجدان غافل گشت؛زیرا هنگامی كه ارزش های پذیرفته شده از سوی افراد متفاوت و یا متعارض باشد وجدان ها نیز به همان نسبت دارای تعارض و یا تغایر خواهد بود؛ و چه بسا فردی از انجام دادن عملی جزئی دچار ناراحتی وجدان و تنش عاطفی گردد، و فردی دیگر با انجام دادن عملی بزرگ تر، هیچ گونه دغدغه خاطر به خود راه ندهد. ج ) گرایش درونی نسبت به كار با كمیت و كیفیت بالا و بدون اسراف منابع، چیزی جز خود كنترلی نیست، یعنی می توان با كمی مسامحه، وجدان كاری را خود كنترلی و نه علت و ریشه آن، دانست؛زیرا خود كنترلی نوعی مراقبت درونی است كه بر اساس آن، وظایف محول شده انجام داده می شود و رفتارهای غیر قانونی و ناهنجار ترك می گردد، بی آنكه كه مستند به نظارت دیگران باشد.
وجدان كاری نیز از عوامل خود كنترلی شمرده شده است. شاید بتوان وجدان كاری را این گونه تعریف كرد: